دولت جمهوریخواه دونالد ترامپ از زمانی که به قدرت رسیده است، تلاش میکند از خود تصویری غیرقابلپیشبینی در نظر جهانیان ترسیم کند و رقبای اروپایی، آسیایی و دشمنان بینالمللی را مرعوب کند و از طرفی بسیار منفعتطلبانه و کاسبکارانه تلاش دارد تمام قوانین، مقررات و هنجارهای بینالمللی را به نفع آمریکا برهم زند.
نویسنده : حمیدرضا حاجی محمدجواد خشکه
کد خبر : 2856
دولت جمهوریخواه دونالد ترامپ از زمانی که به قدرت رسیده است، تلاش میکند از خود تصویری غیرقابلپیشبینی در نظر جهانیان ترسیم کند و رقبای اروپایی، آسیایی و دشمنان بینالمللی را مرعوب کند و از طرفی بسیار منفعتطلبانه و کاسبکارانه تلاش دارد تمام قوانین، مقررات و هنجارهای بینالمللی را به نفع آمریکا برهم زند و با یکجانبهگرایی بیپشتوانه معادلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی را تغییر دهد.
ترامپ بیپروا و بدون ملاحظات سیاسی و امنیتی از توافقات بینالمللی خارج میشود و با اتخاذ سیاست توئیتری تلاش میکند مسائل و منازعاتی که سالها محل بحث بوده را با سادهانگاری و شیوهای دستوری حلوفصل کند، بهگونهای که تصور شود، پیش از آنکسی نمیتوانست اینگونه ساده اندیشانه با مسائل مواجه شود.
دور از ذهن نیست که رفتارهای هیجانی و بیملاحظه آمریکا در آینده نهچندان دور، آمریکا را دچار مصائب پیچیدهای خواهد کرد که برونرفت از آن بهسادگی امکانپذیر نخواهد بود.
حمایت از جریانهای تکفیری، زیر پا گذاشتن قوانین لیبرال دمکراسی (در قتل وحشیانه روزنامهنگار منتقد سعودی) تحقیر کشورهای عربی، انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، تقدیم بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی و یا تروریسم خواندن مقتدرترین قوای نظامی منطقه (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) زخمهایی است که ترامپ بر پیکر این منطقه راهبردی و حساس وارد کرده و هرکدام از آنها قابلیت آن را دارد که آمریکا را در کام یک بحران بزرگ و برگشتناپذیر قرار دهد.
پرسش اساسی این است که چرا آمریکا دچار چنین وضعیتی شده و در معادلات و تعاملات بینالمللی، آینده سوزی میکند، ترامپ در دوران انتخابات، گوشههایی از بحرانهای داخلی و هزینههای بینالمللی بینتیجه سیاستهای گذشتهی دولتمردان آمریکا را برای مردم تشریح کرد و راهبردی که برای این وضعیت، در دستور کار قرار داد؛ کاهش تعهدات و هزینهها و افزایش درآمدها با تجدیدنظر در مبادلات تجاری و روابط بینالمللی بود. مسئلهای که برخی از اندیشمندان آمریکایی را نگران کرده، سیاستهای دولت ترامپ برای تحقق این راهبرد است که میتواند منتج به کسب درآمدهای کوتاهمدت، ولی ایجاد هزینههای طولانیمدت برای آمریکا شود، نمونههایی از این سیاستها، وضع تعرفههای تجاری بر کالاهای وارداتی، پافشاری بر سیاست تحریم در سیاست خارجی و بیتوجهی به توافقات بینالمللی میباشد که بهشدت اعتبار بینالمللی آمریکا را تحتالشعاع قرار داده است.
در حقیقت، آمریکا برای حل بحرانهای داخلی و خطر قدرتهای نوپدید جهانی، فرار روبهجلو را انتخاب کرده است و مثل رانندهای که برای رسیدن به مقصد با سرعت و بدون توجه به علائم و چراغها، مسیر را طی میکند، میخواهد با دیوانهبازی نمایشی، از بحران خارج شود؛ ولی این سیاستهای از روی استیصال، فقط شتاب افول آمریکا را تسریع میکند و ثمرهای راهبردی، برای رئیسجمهور نادان و مشاوران نادانتر از او نخواهد داشت.
ارسال نظرات